• خانه
  • کتابها
  • تازه ها و نکته ها
  • مقالات
  • پرسش و پاسخ
  • مطالب تصویری
  • سخنرانی و مصاحبه
  • آثار دیگران
  • تماس
Home نکته ها 2010 دسامبر اشکال جدید خانواده – زن در گرداب شریعت

اشکال جدید خانواده – زن در گرداب شریعت

فصل یازده: اشکال جدید خانواده

کتمان ستم جنسی زیر عنوان “روح واحد خانواده”

خانواده از نطر همه‌ی مذهبی‌های خط يهودی‌گری با سابقه‌ی اجتماعی قبيله‌ای، از جمله همه‌ی خطوط اسلامی، “نهادی مقدس” است. به روايت سوره‌ی آفرينش کتاب عهد قديم (تورات)، پس از آنکه آدم و حوا گناه کردند و به اخراج از بهشت محکوم شدند، نهاد خانواده از سوی خداوند شکل گرفت و وظايف زن و مرد از همان آغاز مشخص شد. از آن پس نيز نه فقط خانواده، بلکه همراه با آن پدر، طايفه و قبيله تقديس شد و اين سنت الهی از دينی به دينی ديگر و از قبيله‌ای به قبيله‌ی ديگر منتقل شد تا رسيد به اسلام.

خانواده و خويشاوندی از نو در کتاب و سنت اسلامی تقديس شد و مورد توجه و تأييد قرار گرفت و از آن پس به عنوان نهادهای مقدس در مرکز توجه همه‌ی اسلاميست‌ها و متعصبان مذهبی قرار گرفت و ارج و قرب يافت. اين ارج و قرب مذهبی و فرهنگی به قدری است که بسياری از اسلام گرايان حتی ستم جنسی عليه زنان و کودکان را به خاطر ضرورت بقای خانواده توجيه می‌کنند و آنها را برای بهروزی اعضای خانواده از هر عدالتی که باعث پاشيده‌شدن خانواده شود، بهتر می‌پندارند. اين است که بنيادگرايان ما نيز نهاد خانواده را در هر فرصتی می‌ستايند و برای حفظ و تحکيم آن عناوين و دلايل جديد می‌تراشند.

نبايد فراموش کرد که از زاويه‌ی اسلام‌گرايان، نه هر خانواده خانواده است و نه هر رابطه‌ی خانوادگی قابل دفاع و حمايت است. برای آنان خانواده‌ای مقدس است که بر اساس مبانی اسلامی و شرعی بنا شده باشد و از مناسبات شرعی تبعيت بکند. اين گرايش تا به جايی است که اين آقايان با وجود تعصب شديد اسلامی، خانواده‌ی “شرعی مسيحی” را می‌ستايند و آنرا در برابر “خانواده‌های اروپايی غير‌مذهبی” تقديس می‌کنند. شريعتی حتی تا جايی در اين جانبداری پيش می‌رود که مناسبات درونی خانواده‌ی قرون وسظايی اروپای مذهبی را بهتر از خانواده‌ی مدرن جامعه‌ی سکولر اروپای امروزی می‌داند و بازگشت به سنن گذشته را تنها راه رهايی مردم اروپايی از مسايل و مشکلات امروزی معرفی می‌کند.

مطهری نيز خانواده و مصالح خانواده را بر هر مصلحت فردی ترجيح می‌دهد و بسياری از امور و سنت‌های مردسالار را که ديگر قابل دفاع نيستند، به خاطر حفظ مصالح خانواده قابل پذيرش اعلام می‌کند. وی از اين نظر، ديدگاه عام اسلامی‌ها حتی شريعت‌خواهان چهارگوشه‌ی جهان را منعکس می‌کند.

آنچه نظريات شريعتی را در اين زمينه از نظريات مطهری جدا می‌کند، آن است که او خانواده‌ی شرعی را در هر شکل خود “واحد تعاونی” می‌خواند و تقسيم کار نابرابر جنسی را با عنوان “روح واحد خانواده”‌ تقديس می‌کند. وی با بکار گرفتن اين ترم علوم اجتماعی که برای آخوندهای تعليم‌ديده در قم و نجف تازگی داشت، بر آن بود تا سيستم روابط درون خانواده را به سازمان اداری و سلسله‌مراتب تعاونی‌ها تشبيه کند و از اين راه، نابرابری جنسی و بی‌عدالتی موجود بين زن و شوهر را قابل توجيه جلوه دهد. اين همان کاری بود که از عهده‌ی مطهری و ساير وفاداران به تعليمات مدرسه‌ای و حوزه‌ای بر نمی‌آمد و شريعتی تحصيلکرده‌ی دانشگاهی مأمور انجامش بود.

شريعتی در جريان کشش و کوشش ستايش “خانواده‌ی شرعی در اروپا” فراموش می‌کند که در جوامع و خانواده‌های مسيحی نوع روستايی قرون ماقبل رنسانس و دوره‌ی ماقبل نظام سرمايه‌داری اروپا، زن به سبب جنسيت خود در پائين‌ترين رده‌ی هرم تقسيم قدرت اجتماعی و مالکيت اقتصادی قرار داشت و سهمی جز تبعيت از مرد و وظيفه‌ای جز خدمت به مرد‌_ به خانواده‌ی مرد، فرزندان مرد، اموال مرد، وظائف و روبط اجتماعی مرد، حکومت و دولت و حتی دين و خدای مرد‌_ نداشت و به همين دليل، آن «روح جمعی مشترک» جز به بهره‌کشی شديد از جنس زن نمی‌انجاميد.

وی بايد واقف می‌بود که بر اساس ارزش‌های جاری جهانی «روح واحد خانوادگی» و «روح جمعی» و هر مشارکت انسانی ديگر، زمانی می‌تواند انسانی، عادلانه و قابل دفاع فرض شود که حداقل:

_ ارزش آدم‌های شرکت‌کننده در آن برابر فرض شوند و،

_تقسيم کار بين آنان عادلانه باشد. بايد می‌دانست که زمانی می‌توان از «روح واحد»، و «مناسبات روانی و اخلاقی و روحی» در يک سازمان و واحد اجتماعی نام برد که در آن:

– بخشی از اعضاء مورد بهره‌کشی جمعی ديگر قرار نگيرند،

– فقط عده‌ای مجبور نباشند که خود را فدای ديگرانی کنند که حاضر به فداکاری متقابل نيستند و،

– تقسيم مواهب و دردمنديها بين اعضاء فارغ از نابرابری‌ها، از جمله نابرابری جنسی انجام گيرد. در واقع «روح جمعی مشترک» تا زمانی‌که واحد خانواده يک سازمان مبتنی بر بهره‌کشی جنسی است، وجود خارجی ندارد و نمی‌تواند داشته باشد. با اين وجود، وی از يک چنين به اصطلاح “واحد تعاونی” دفاع می‌کند تا همراه با همه‌ی طرفداران نابرابری جنسی، از جمله همرزم حسينيه‌ی ارشاد مطهری دليل بياورد که:

– زن جز در درون خانواده، چه به صورت دختر و چه به صورت همسر، وجود خارجی ندارد؛

– زن نمی تواند و نبايد تنها و مستقل زندگی کند و

– زن نبايد (‌آنگونه که اروپائيان انجام دادند و نتيجه‌اش را هم ديدند) خود را از حوزه روابط موجود در آن «روح واحد و جمعی خانواده»، که به قول شريعتی به او، برازندگی، شخصّيت و شرف «زن بودن» عطا می‌کند، دور نگه‌دارد و بالاخره،

– زن نبايد برای تشکيل زندگی خانوادگی و در روابط خود با مرد و جامعه‌ی مردان، جز به آنچه در کتاب های مقدس آمده گوش فرا دهد يا تغييراتی را طلب کند.

اينها همه نشان می دهند که اينان نيز مثل بنيادگرايان ديگر، هيچ تعهد و دلبستگی به ارزش‌های جهانی و امروزی ندارند. برای آنان “برابری” و “عدالت” و “تعاون” مفاهيمی ديگر با معانی و تعاريف ديگرند. از نظر آنان، زن و مرد فطرتا” نابرابر خلق شده‌اند و “عدالت” ايجاب می‌کند که اين نابرابری در همه‌ی زمينه های زندگی و تقسيم کار اجتماعی رعايت شود. از اين ديدگاه، تعاون خانوادگی جز همکاری و اشتراک دو موجود نابرابر و به طور طبيعی تسط جنس نر بر جنس ماده نيست.

برای خواندن فصل یازده روی لینک زیر کلیک کنید:

اشکال جدید خانواده

برای اظهار نظر و تماس با ما اینجا کلیک کنید.

دسامبر 28, 2010Reza
کنکوبیناژ فرنگی و تفاسیر ایرانی - زن در گرداب شریعتسخن پایانی – به قضاوت فرا می خواند - زن در گرداب شریعت

شما باید وارد شوید تا بتوانید نظر بدهید. - ورود

2010-12-28 مقالاتاسلام گرايان, برابری, بهره‌کشی, تعاون, تعصب, تورات, حسينيه‌ی ارشاد, خانواده, رنسانس, ستم جنسی, شخصّيت, عدالت, مقدس, يهودی‌گری

بایگانی
یافتن مطالب از روی تقویم
دسامبر 2010
د س چ پ ج ش ی
« اکتبر   ژانویه »
 12345
6789101112
13141516171819
20212223242526
2728293031  
2021 © پروفسور رضا آیرملو
Support by MODESIGN