نکته یک) خیالهای نافرجام “ظهور و نجات”
میدانيم که ما مردم ایران از نظر فرهنگی، مسلمان و شیعه هستیم. این ویژگیهای فرهنگی-دینی حتی بی توجه به آنکه ما مسلمان و شیعه هستیم یا نه، یا حتی ساکن ایران و تحت بمباران فرهنگی- دینی و فرقه ای جاری قرار داریم یا نه، در روانشناسی اجتماعی ما مردم ایران انعکاس می یابند و (نسبت به مورد) در رفتار و کردار ما تأثیر میگذارند!
مسلمان بودن به معنی ایمان داشتن به قدر الهی است. ایمان داشتن به نصیب و قسمتی است که چاره ای جز پذیرش شان نیست. و شیعه بودن به معنی ایمان داشتن به تقدس الهی و آسمانی امامت و حکومت است. این زنجیرۀ مورد ادعا در هر فرقۀ شیعی با امام آخرین نامیرائی به پایان می رسد.
حکایات و نقل قولها جسته و گریخته در مورد وجود امام زمان مورد ادعا و ظهور و نجات وی، به حد کافی نارسا و ضد و نقیض اند، اما از آنجا که در طول تاریخ سده های اخیر، زندگی مردم ما عموماً مملو از درد و مشقت، و ظلم و نابرابری بوده، آنچه بیش از همه در ذهن توده های ما شکل گرفته، آن است که “کسی ظهور خواهد کرد و آنان را از فقر و فاقه، ظلم و درد و رنج نجات خواهد داد”. این ذهنیت البته همانند ادعای وجود و ظهور خود امام زمان مورد ادعا،
- نه بر حقایق تاریخی متکی است،
- نه دلیل و عقلانیتی در پی دارد و،
- نه حتی به طور منطقی قابل توضیح است.
از این رو، ادعای ساختگی وجود و ظهور امام زمان،
- از زاویۀ اربابان دینی این فرقه، ابزار بهره کشی و استحمار توده های محروم ، ولی،
- از زاویۀ باور توده های محروم ، راهی برای نجات از فقر و فاقه، و درد و رنج است.
این باور ذهنی جمعی که به صورت سمبل “آرزوها و خیالهای نابرآورده” و گاهی حتی “آرمان ذهنی و ایده آلی” تجلی می یابد، “اتوپيا” نامیده میشود.
برای مطالعه و داون لود کتاب روی لینک زیر کلیک کنید:
خیزش و فروپاشی اتوپیای انقلاب 57 (و عواقب روانی- اجتماعی آن)
برای تماس با ما روی کلمه تماس کلیک کنید.