نکته سیزده) کارهائی که شاه نتوانست و رفت، ولی اینها توانستند و مانده اند!
بررسی تنگناهای اساسی استراتژی اول علیه منافع آمریکا در ایران، نشان میدهد که:
1)* شاه به خاطر ناتوانی در رفع این تنگناهای استراتژیکی، تخت خود را از دست داد و،
2)* خمینی و رژیمش که از عهدۀ رفع این تنگناهای بر می آمدند بر تخت نشستند.
**««این تنگناهای استراتژیکی در بخشهای سیاسی- اقتصادی عبارت بودند از:»»**
بند یک) رژیم شاه از عهدۀ «مصرف!» تجهیزات نظامی خریداری و انبار شده بر نمی آمد، اما این رژیم از عهده اش برآمده و می آید (توضیح در نکته ۱۴).
بند دو) رژیم شاه قادر به «ترساندن» کشورهای نفتخیز منطقه برای خرید اسلحه از آمریکا نبود، ولی اینان با سازماندهی شیعیان منطقه این مهم را انجام میدهند (توضیح در نکته ۱۵).
بند سه) رژیم شاه نمی توانست کشورهای نفتخیز منطقه را مجبور به خرید تجهیزات نظامی «از نوع فوق مدرن» بکند، ولی اینان با تهدید این کشورها از طریق اسلحه فوق مدرن از عهدۀ این مشکل برآمده اند (توضیح در نکته ۱۶).
بند چهار) رژیم شاه قادر به سرکوب تمام عیار انرژی اعتراضی شهرنشینان و ایجاد “جزیرۀ آرام” برای خوردن و بردن نبود، ولی اینان با دیکتاتوری دینی شان توانسته اند این «جزیرۀ ناآرام شاه» را آرام سازند. (توضیح در نکته ۱۷).
بند پنج) رژیم شاه از عهدۀ کنترل انرژی اعتراضی «محرومان در حاشیه ماندۀ» ایران و خاورمیانه بر نمی آمد، ولی اینان با استحمار دینی شان از عهده اش برآمده و حتی آنان را به عنوان مزدبگیران حزب اللهی و تروریستهای انتحاری برای جنگ افروزی و ایجاد تهدید برای خرید تسلیحات مورد استفاده قرار داده و میدهند (توضیح در نکته ۱۸).
**خریدهای صدها میلیاردی تسلیحاتی کشورهای نفتخیز از آمریکا نشان میدهد که:
-** استراتژی نواستعماری جدید پس از ۴۰ سال هنوز هم سودهای کلانی را به صندوق آمریکا و شرکتهای چند ملیتی نفت و اسلحه اش واریز میکند. این معاملات بدون مسلح شدن دائمی، صدور “انقلاب اسلامی” و ایجاد تهدید از سوی این رژیم ممکن نبوده و نخواهد بود.
این سود رسانی هائی که نسبت به زمان «شاه معروف به آمریکائی» چند برابر شده، همچون “دم خروس”، تعهد عمیق رژیم اسلامی به منافع آمریکا را برملا میسازد.
< ادامه (مصرف تجهیزات انبار شده در بند یک) در نکته ۱۴>>>> …
برای خواندن کتاب جامعه شناسی …… روی لینک زیر کلیک کنید: