درس 1: وابستگی تا حد قیمومیت و تسلیم ملیّ
دیدیم که تعویض رژیمها در ایران محصول «استراتژی جدید اسلام نواستعماری نفت و اسلحۀ امریکا» در خاورمیانه است. آمریکا به طور فعال برنامه ریخت، «به آسانی!» نظام کشوری به این بزرگی و ثروت و قدرت را فروریخت و به جایش رژیم اسلامی اش را بنا کرد.
-* اما آمریکا این توان استثنائی در ایران را از کجا به دست آورده بود؟
یک–* آمریکا نفوذ بسیار عمیقی در نهادهای اساسی کشور داشت و در عمل، نهادهای *امنیتی، *ارتش، *نفت، *دربار، *روحانیت شیعه و حتی *افکار عمومی مردم را تا به حدی کنترل میکرد که در عرف سیاسی فقط با عنوان وابستگی عمیق و حتی “قیمومیت” قابل تعریف است.
بدین معنی، آمریکا از آنرو توانست همۀ خواسته هایش را بر کشور ما تحمیل کند که:
**«کشور ما تا حد قیمومیت! به آمریکا وابسته بود!»**
دو-* آمریکا در عین حال، قدرت عملکرد خود را مدیون سیستم توتالیتر در ایران بود. مدیون آن بود که در این کشور یک شاه همه کاره وجود داشت و بقیه هیچ کاره بودند. این بود که وقتی وی را از مسندش برگرفت و از کشور اخراج! کرد، دیگر نه دولتی باقی ماند، نه حزبی بود، نه نهادی کار کرد و نه حتی پایگاهی، پادگانی یا گروهی از درباریان و سرمایه دارانی که از برکت این رژیم به نان و نوا رسیده بودند، دست به مقاومت زدند.
سه-* البته در اینجا بحث فقط! بر سر سقوط شاه و رژیمش (که در زمانش به خواست عمومی تبدیل شده بود) نیست، بلکه بحث در مورد چرائی عدم واکنش ما ملت ایران در برابر:
1-* زیر پا رفتن استقلال و حق تعیین سرنوشت مردم و همچنین،
2-* سپردن اختیار کشور به دست یک ملای سابقه دار! از سوی بیگانگان! است.
سؤال این است که چرا وقتی حق تعیین سرنوشت ملت ایران به دست یک ابرقدرت خارجی زیر پا افتاده بود، هیچ نهاد سیاسی و حتی بقایای احزاب پیشین، از فرمایشی تا منحل شده، یا سازمانهای ضدامپریالیستی بلند نشدند که:
-* “حالا که شاه رفته، این نه آمریکا، فرانسه یا کنفرانس گوادلوپ، بلکه ما ملت ایرانی هستیم! که باید در مورد نظام جدید و رهبر کشورمان تصمیم بگیریم“!
-* چرا هیچ مقاومت استقلال طلبانه حتی از نوع مقاومتهای الجزایر و تونس پیش نیامد؟ یا :
-* چرا حتی سازمانها و اصلاح طلبان سکولر چپ و راست ما، در برابر گزینش مجرم قیام ارتجاعی 1342 و اسلامی کردن کشور، از همان آغاز دست به مقاومت نزدند و بسیاری بعداً حتی به مقاومت و راهپیمائی اعتراضی زنان هم نپیوستند؟
-* ««« آیا به اینهمه جز یک *«تسلیم تمام عیار ملّی»* نام دیگری میتوان نهاد؟»»» *-
چهار-* این «تسلیم ملی!» توضیح میدهد که در آن زمان، سیستم اجتماعی و سیاسی ایران به یک فروپاشی همه جانبه دچار آمده و این نیز ایران را به “شهر کورانی که قادر به دیدن واقعیتهای عینی نبودند”، تبدیل کرده بود.
همین تسلیم ملی! هم بود که به آمریکا فرصت داد تا بدون برخورد با هرگونه مقاومت داخلی، با ایرانی که از پیشگامان استراتژی اول بود، همچون کشور تحت قیمومیتش رفتار بکند!! و،
-* با تغییر و تعویض دلبخواهی رهبران و رژیمها، همۀ دستاوردهای قرن اخیر ایران از مدرنیسم و سکولاریسم تا توسعه فرهنگی و اقتصادی را به نابودی محکوم سازد.
**”از ماست که بر ماست!“**