مقالات 166
(از امام زمان تا امام زمان)، برداشت از کتاب “خیزش و فروپاشی اتوپیای انقلاب 57” نکته 14
نکته چهارده) اینان بروند تا بعد!، یعنی که “هر چه پیش آید خوش آید”
اینک به واقع مائيم و خوابهای بدون تعبیر نجات و رهائی از دست <امام های زمانه>.
- مائیم و نامیدی.
- مائیم و استیصال.
- مائیم و نظم اجتماعی معیوبی که به قول مرثیۀ برزویه طبیب در کلیله و دمنه:
(از امام زمان تا امام زمان)، از کتاب “خیزش و فروپاشی اتوپیای انقلاب 57″، نکته 13
نکته سیزده) “روزگار غریبی است نازنین!” (شاملو)
رژیم جمهوری اسلامی اما، <از سوئی> با تحمیلات بی حد و مرزش جنگ میزاید، ظلم میکارد، فقر می بارد و امید به فردا را تخریب کرده و میکند. رژیم با اعمال وحشیانه ترین شیوه های سرکوبی و بهره کشی، در حال مدفون ساختن مردم ایران در قعر تاریخ توحش و بدویت است، ولی از <سوی دیگر>،
- برای نجات مردم از <نابرابری ها و مظالمی که خود تحمیل کرده و میکند>، مردم اسلامزدۀ درمانده را به اتوپیای دروغین “ظهور و نجات امام زمانی اش” حواله میدهد و حتی برای خروج این امام گمشدۀ مورد ادعا، چاههای خروج حفر میکند.
(از امام زمان تا امام زمان)، از کتاب “خیزش و فروپاشی اتوپیای انقلاب 57″، نکته 12
نکته دوازده) تاراج و چپاولگری اسلامی
بدین سان امروزه روز با کنترل <انقلاب> به دست <ضدانقلاب اسلام بنیادگرا>، برج و باروی مقاومت مردم فروريخته و با تخريب بنای “آرمان ملّی ايرانی”، سرکوب و خفقان، و <تاراج و چپاولگری وحشی نوع اسلامی> به رسم زمانه تبدیل شده است. ایده آل ها و ارزشهای اتوپیای “انقلاب” به ممنوعیت ها پیوسته و: (بیشتر…)
(از امام زمان تا امام زمان)، از کتاب “خیزش و فروپاشی اتوپیای انقلاب 57″، نکته 11
نکته یازده) “به جای نان -به تساوی- گلوله قسمت شد” (مینا اسدی)
با به تصرف درآمدن “آرمانشهر ملی ایرانی” و برقراری رژیم اسلامی “امام زمان حاضر!” بر روی ادعاهای توخالی “جامعۀ عدل امام زمان غایب!” دیگر،
- نه از عدالت خبری شد و،
- نه خرید صلواتی یا تحویل پول نفت به در خانه ها.
“به جای نان -به تساوی- گلوله قسمت شد”. (بیشتر…)
(از امام زمان تا امام زمان)، از کتاب “خیزش و فروپاشی اتوپیای انقلاب 57″، نکته 10
یکی شدن آدرسها
نکته ده) که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها (حافظ)
بدین ترتیب در جریان این تحولات ایده آلی قبل از 57، چپ و راست و <لائیک و دیندار> به آرمان مشترکی دل بستند. این البته یک «اختلاط کجراهه» بود، چرا که اتحاد <همۀ مدعیان ضد سلطنت> در جبهۀ “انقلاب”، ماهیت های بنیادی این نیروها را از دیده ها مخفی می ساخت و با نامرئی کردن تفاوتهای عمده بین،
- چپ و راست،
- لائیک و اسلامی،
- ترقی خواه و بنیادگرا،
- ضدامپریالیست و حامی استعمارنو،
- استقلال طلب و وظیفه خوار وابسته به غرب یا به شرق،
توده های فعال در جریان انقلاب را به تبعیت از “امام زمان حاضر” هدایت کرد. (بیشتر…)
(از امام زمان تا امام زمان)، از کتاب “خیزش و فروپاشی اتوپیای انقلاب 57″، نکته 9
نکته نه) بازگشت “جامعۀ صلواتی امام زمانی”
دگردیسی اتوپیای “انقلاب” از عینی به ذهنی، و همچنین همسوئی اتوپیای ذهنی “هر کس به اندازۀ نیازش” با اتوپیای امام زمانی “خرید صلواتی“، هم انرژی عظیمی را برای اتحاد نیروهای مختلف اپوزیسیون آزاد کرد و هم به اختلاط ایده آلهای متناقض در افکار عمومی دامن زد.
تحت این شرایط، “اتوپیای ذهنی امام زمانی” هم، گام به گام رو به عینیت نهاد. <صبر و انتظار سنتی> به ظهور “امام زمان غایب!” جای خود را به <جهاد امّت> برای ظهور “امام زمان حاضر!” داد. این همه باعث عمده شدن اتوپیای ذهنی اسلامی- امام زمانی شد و همزمان، به بروز <اتوپیاهای اسلامی> نوظهور دیگری دامن زد. از آن جمله بودند: (بیشتر…)
(از امام زمان تا امام زمان)، از کتاب “خیزش و فروپاشی اتوپیای انقلاب 57” نکته 8
نکته هشت) «سقوط اتوپیای آرمانی انقلاب 57 به گرداب رژیم اسلامی»
در سالهای رشد جنبش انقلابی قبل از 57، <اتوپیای ایرانی “انقلاب”> بسیاری از هواداران جنبش، «از چپ تا به راست» را شیدای خود کرد و به رقیب عمدۀ “اتوپیای ظهور و نجات امام زمانی” تبدیل شد. این نبود جز آنکه اتوپیای انقلاب نیز به خاطر تغییرات آرمانی اش همه چیز و همه کس از انقلابی و ضدانقلابی را در بر میگرفت!
“اتوپیای انقلاب” البته برخلاف “اتوپیای امام زمانی”، هم ریشه زمینی داشت و هم بر انسان و مبارزۀ بی امانش متکی بود. این آرمان همچنین از زمان مشروطیت، پرچم جنبشها و نهضت های آزدایخواهی و سوسیالیستی بسیاری را به دوش کشیده بود. اما اینهمه نیز نتوانست بر مسائل ناشی از این تغییرات آرمانی فائق آید. (بیشتر…)
(از امام زمان تا امام زمان)، برداشت از کتاب “خیزش و فروپاشی اتوپیای انقلاب 57″ نکته 7
نکته هفت) شهر آرمانی <انقلاب 57>
در آنزمان، اتوپیای “ظهور و نجات امام زمان” تنها آرمان ذهنی ایرانیان نبود. از مدتها پیش اتوپیای “انقلاب” هم به عنوان تنها راه وصول به “شهر آرمانی” در ذهن مردم <طبقۀ متوسط شهرنشین ایران> جا گرفته بود.
<اما انقلاب چیست>؟
میدانیم که تغییر و تحول، ذاتی جوامع بشری است. تضاد و تعارض بین نهادهای اجتماعی و اقتصادی، به طور معمول با تغییر و تحول قوانین یا انجام اصلاحات، حل و فصل میشوند و جامعه را قدمی به پیش می برند، ولی اگر چنین نشود، تراکم این تضادها رفته رفته جامعه را به دیگ بخاری که راه خروجی ندارد تبدیل میسازد. این دیگ بخار بالاخره در روزی از روزها می ترکد و با انفجار خود انرژی عظيمی را تخلیه و آزاد میسازد.
- <“انقلاب” این جریان تخلیۀ انرژیهای متراکم حاصل از تعارضات«حل نشدۀ» اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه است>.
- انقلاب اما، فقط <آغازی> برای حل و فصل تعارضات موجود است، ولی «هیچ تضمینی برای تداوم یا حل و فصل این تعارضات ندارد!».
- انقلاب، یک شیوۀ <اصلاحات ساختاری> جامعه است، ولی «نیل به این اصلاحات بنیادی را تضمین نمیکند!».
- انقلاب «میتواند» با پیشرفت خود راه را به برپائی جامعۀ آرمانی هموار کند، «یا شکست بخورد، به کنترل ضدانقلاب در آید» و همانند انقلاب شکست خوردۀ 57 ایران، در خدمت استثمار، جنگ، دیکتاتوری ،بنیادگرائی و تخریب بنیادهای ساختاری جامعه قرار بگیرد.
اینها همان واقعیت هائی اند که در دورۀ “انقلاب 57 ایران” و پس از آن به فراموشی سپرده شدند. این درک و انتظارات ذهنی از انقلاب، بعد ها راه را به سرکوب “آرمانشهر انقلاب” به دست <ضدانقلاب بنیادگرا> هموار کرد.
برای مطالعه و داون لود کتاب روی لینک زیر کلیک کنید:
خیزش و فروپاشی اتوپیای انقلاب 57 (و عواقب روانی- اجتماعی آن)
(از امام زمان تا امام زمان)، برداشت از کتاب “خیزش و فروپاشی اتوپیای انقلاب 57″ نکته 6
نکته شش) *”من نبودم دستم بود، تقصیر آستینم بود …”*
امروزه مادۀ مخدر “ظهور و نجات امام زمان” به قدری در ذهن توده های ما اثر کرده که خیلی ها دیگر قادر به تفکیک «قصه های ذهنی» از «واقعیتهای عینی» نیستند. در این فضای وهم آلود، در قصر آسمانی عرش، اللهی نشسته که حتی افتادن هر برگی را رقم میزند و در کاخ های زمینی ایران، امام زمان غایب به واسطۀ نایبانش سرنوشت هر کس و کاری را تعیین میکند. این است که برای توده های غرق در اوهام دینی، هر کاری ناشی از “خواست خدا و گزینش امام زمان” است، و هم از این رو، دیگر کسی خود را «مسئول» اعمال خود و حتی جنایات و خیانتهایش نمی بیند. (بیشتر…)
(از امام زمان تا امام زمان)، برداشت از کتاب “خیزش و فروپاشی اتوپیای انقلاب 57″ نکته 5
نکته پنج) “کی بود، کی بود، من نبودم”
باور فرهنگی به <اتوپیای نجات به دست امام زمان>، به بروز این روانشناسی اجتماعی منجر شده که انگار از ما جز انتظار کشيدن و تسليم حوادث شدن کاری ساخته نیست. این است که مدتهاست که ما مردم ایران،
1./ نه جز گوش دادن به رسانه های خارجی کاری میکنیم و از عهدۀ کاری بر می آئیم و،
2./ نه، چون خود را برای تعیین اعمال مان کاره ای نمیدانیم، به <خوب یا بد> بودن کارها و <مسئوليت وجدانی> اعمال مان وقع چندانی می گذاریم. (بیشتر…)